در بلوچستان تمام افراد يك ذات، يكسان و برابرند و كسى را بر ديگرى رجحان و برترى نيست، مگر در مواردى كه فرد يا افرادى در كسب وجه ايى، مقبول براى ذات بكوشند و يا باعث از بين رفتن آبرو و حيثيت ذات خود شوند، در اين صورت دسته نخست مورد احترام و گروه دوم مورد نفرت و انزجار ذات خويش قرار مىگيرند. انسجام درونى ذاتى نتيجه مهمى در بر دار و آن اتحاد و انسجام كلى ذات است. اين اتحاد به حدى محكم و قوى است كه اگر اختلافى در درون ذات رخ دهد، بيگانگان حق دخالت و اظهار نظر ندارند. مسأله مهم ديگرى كه بايد به آن اشاره كرد، اين است كه هيچ يك از ذاتها خود را از ديگران كمتر نمىدانند و هر ذات براى خود اصل و نسبى بالاتر از سايرين قائل است. نتيجه اين خودخواهيها چيزى جز كينه توزى و جنگهاى بين ذاتى نيست كه اتحاد و انسجام چنين جامعه اى دور از انتظار است. ازدواج در بين ذاتها درون گروهى است، و ممكن است ذاتهاى برتر نيز با يكديگر ازدواج بكنند. ذاتهاى پائين جامعه شامل غلامان، دَرزاده ها، استاها مى باشند، ذاتهاى بالاتر مى توانند از ذاتهاى پايينتر نيز زن بگيرند.
در زمينه تيره هاى نژادى و قومى مختلفى كه اكنون در بلوچستان و سربازمتوطن شدهاند، و جايگاه اجتماعى آنان در ميان ساير اقوام ، چگونگى ادغام يا عدم ادغام آنان با سايرين، كارى نشده است. جز سياه پوستان كه به علت تيرگى رنگ پوست و سابقه تاريخى مشخصشان، مى توان به سادگى آنان را يادگاران دوران بردهدارى دانست، از چرايى و چگونى مهاجرت اكثر اقوام بدين خطّه، و سرنوشت آنان در اينجا، اطلاعات جامعى در دست نيست، آنچه هست در قصه هاست كه صحت و سقم آنها سخت مورد ترديد است. اين نكته قابل توجه است كه در بلوچستان بسيارى از طايفه ها يا ايرانى الاصل نيستند، يا آنها را ايرانى نمىدانند مثلاً مى گويند موطن اصلى طايفه »رئيسى« مصر بوده است، يا هوتها از اعراب يمن و »رندها« از سوريه، »دَرزاده ها« از آفريقا، »شيخ زاده ها« از جنوب قندهار افغانستان بليده اي ها و قوم بَرّ از مسقط و عمان به بلوچستان آمده اند.
برخى از طوايف بخش سرباز عبارتند از :
باركزايى: مردم اين طايفه در سراسر بلوچستان، مخصوصاً در دهستانهاى آشار و ايرافشان و سرباز به سر مى برند مردم اين طايفه در اصل از افغانستان به ايران مهاجرت كرده اند. و از اعقاب اميرشاهوخان باركزايى هستند.
بزرگزاده: مردم اين طايفه در دهستان سرباز و خصوصاً در روستاهاى دپكور و كوه متيك پراكنده هستند. بزرگزاده ها، اصلاً كرد بوده و از آنجا به بلوچستان كوچ نموده اند.و مردم اين طايفه خود را از اعقاب شاه نعمت الله ولى مى دانند.
سگارى: محمد خان كه برادر شيخ محمد و فرزند شيرخان است، جد بزرگ سگاريها مى باشد. محمد خان مدتى حاكم و رئيس سرباز بوده است، اما در طى درگيرى كه بين او و افغانها رخ مى دهد، كشته مى شود، آنگاه فرزندانش به كيشكور و كوه سگار پناهنده و متوارى مى شوند. بعد از آن، نسل آنها به سگارى معروف مى شود زيرا در كوه سگار اقامت داشتند. نيازخان و تقى و سعدى و سنايى از نسل محمدخان هستند كه اجداد سگاريها مى باشند. تمام سگاريهاى سرباز و كوپك اولاد حاجى دادرحيم ، از اولاد سنايى هستند.
دهانى: قلمرو طايفه دهانى از شمال به دشت مراد آباد سوران، از جنوب به صلاح كوه از مشرق به كوه بلوچ و زامران و از جانب غرب به سرباز و ايرندگان محدود مى باشد. مركز طايفه در مورتان است.دهانى ها در تمام بخش و خصوصاً دهستان نسكند پراكنده اند.
رئيسى: در دهستانهاى ايرافشان، آشار، سرباز و كيشكور پراكنده شده اند كه در حال حاضر داراى فاميلهايى نظير اربابى، ملك رئيسى و نباتزهى هستند. رئيسى ها از مالكيت آب و زمين و نخل برخوردارند.در قديم زمانيكه طايفه و ايل، به عنوان يك سازمان سياسى و واحد اجتماعى نسبتاً مستقل از مجموع جامعه ايران به سر مى بُرد، و پيش از ورود مأموران دولت به اين منطقه، احتمالاً تيره يا طايفه رئيسى براى سرپرستى و حفظ نظم به عنوان ريش سفيد و كلانتر سهمى داشته است رئيسى هاى كيشكور از نسل شير محمد جالقى هستند كه از جالق آمده و در كيشكور سكونت اختيار كرده و رياست كيشكور در اختيار او درآمد.
رند: در دهستانهاى ايرافشان و سرباز پراكنده اند و هماكنون داراى نام خانوادگى نظير ايراندوست، كرد، كريمزهى، آسكانى، آرامش، تلاتف، كنرزهى، وطنخواه و .... هستند. در مورد فاميل يانام خانوادگى آرامش لازم به توضيح است كه هنگامى كه مأموران ثبت احوال جهت دادن شناسنامه، خصوصاً در روستاى پيردان كه اكثريت رندها در همينجا مى باشند، آمده بودند، از شخصى بنام ملك محمد رند سئوال مى كنند كه فاميل شما چيست؟ وى مى گويد كه رند است در همين هنگام مأموران آشفته مى شوند و مى گويند كه رندى گرى را رها كنيد و آرامش اختيار كنيد و بدينترتيب فاميل آرامش بوجود آمد. لازم به ذكر است مركزيت مردمان اين طايفه در نواحى اطراف مرز ايران و پاكستان خصوصاً در رديگ و سوراب و پيشين است.
بلوچ: در تمامى دهستانهاى بخش سرباز و خصوصاً دهستان سرباز و سركور پراكنده شدهاند و داراى فاميلهاى ايراندوست، ايران نژاد، گهرامزهى، بهزامزهى، شهدادزهى، شنبهزهى، مزارزهى، كوه ونى ، فولاد پور، پارسانژاد و ... هستند.
بليده اى: مردمان اين طايفه در اصل از مسقط به كيچ و »تربت فعلى« آمده و ساليان زيادى در آنجا مانده و حاكميت و سرورى آنجا را داشته اند و در نهايت به بلوچستان ايران آمده اند و پدر بزرگ بليده اى ها »بوسعيد« نام داشته كه به روايتى ديگر از الجزاير آمده اند و مرحوم حاج كريم بخش سعيدى، بدين دليل فاميل خودشان را سعيدى گذاشته اند. جهت كسب اطلاعات بيشتر به شجرهنامه بليدهاى به قلم خليفه داد محمد ساكن راسك مراجعه شود بليده اي ها از نسل عبدالكريم فرزند حكيم داد هستند كه از بليده آمده و به سرباز( ششگيم) سكونت كردند اينان بيشتر در دپكور و مغ پراكنده اند.
ملازهى: در دهستان سرباز و خصوصاً در روستاهاى مغ و كوه ميتگ و انزا و دپكور و بطور محدود در دهستان ايرافشان پراكنده هستند. اينان نسل خود را به حضرت على( رض) مى رسانند.
دَرزاده: مردمان اين طايفه از نسل غلامان هستند كه در طول زمان و به تدريج آزاد شده اند ازدواج آنها نيز بيشتر به شكل درون گروهى، و گاه گاه با تيره نوكرها انجام مى شود. درزاده ها در تمامى دهستانها و روستاهاى بخش سرباز پراكنده هستند كه در گذشته داراى ملك و آب نبوده اند اما در حال حاضر داراى زمين مىباشند.
استاها: استاها، صنعتگران جامعه هستند و عموماً به يكى از سه پيشه زرگرى، آهنگرى و نجارى و بطور محدود به ختنه كردن و آرايشگرى اشتغال دارند. و در ساختن زيور آلات زنان مهارت كافى و وافى دارند. مردمان اين طايفه هر كجا و براى هر كس مى توانند كار بكنند. گاهى به ساختن ادوات كشاورزى و سيخ و داس و چكش، و ... اشتغال دارند. محل زندگى آنها از محلّه ساير طبقات جداست و بيشتر در حاشيه دهات زندگى مىكنند. علاوه بر مشاغل بالا به خريد و فروش الاغ و راديو و ضبط نيز مىپردازند. امروزه وضع استاها بسيار خوب شده و حتى داراى ماشين و خانه هاى مجهز و ... هستند. همانند درزاده ها در تمامى روستاها پراكنده هستند.
نوكرها يا غلامان: اين تيره پايين ترين قشر اجتماعى موجود در سرباز را تشكيل مىدهد. اينان دو دسته هستند: يا نسل اندر نسل برده بودهاند و يا كسانى هستند كه در حملات طوايف بلوچ به استانهاى مجاور و يا همسايگان خود به اسارت گرفته شده و در اينجا فروخته شده اند بطور كلى افراد اين ذات خدمتگزاران خانواده ها بوده و در مواردى نقش كارگران كشاورزى را بر عهده دارند. غلامان داراى اندامى قوى و نيرومند و بينى پهن و گشاده، لبانى ستبر و برگشته، چشمانى سياه، موهايى مجعد و مشكى هستند. در حال حاضر بسيارى افراد اين طايفه حتى داراى آب و زمين شده اند و از آزادى كامل همانند يك مرد بلوچ برخوردارند. غلامان نيز در تمامى دهستانها و روستاها پراكنده هستند.
مير و شيخ: ميروشيخ در اصل لقب هستند و طايفه اى خاص نيستند و بطور كلى در تمامى دهستانهاى بخش سرباز، خصوصاً در نسكند و آشار پراكنده اند.
لازم به توضيح است كه اصيلترين و قديمترين طوايف موجود در سرباز همان رئيسى ها و بزرگزاده ها هستند كه از ملّاكين اصيل مى باشند. و همچنين نباتزهى و سگارى و ميران نسكند ازطايفه هاى اصيل اين منطقه هستند و اين سه طايفه، فرزندان سه نفر بنامهاى نبات خان كه مركز شان درپارود و زيارتجاه مى باشد، و محمدخان كه مركزشان در دپكو و سگار است، و جان محمد خان كه مركزشان در نسكند مى باشد. سه نفر مذكور با هم برادر و از فرزندان شيرخان مىباشند كه در پايان به ميرگهرام، مرحوم نوبندگ لاشارى ميرسند.